چرا مخالفان برجام نمی خواهند این نکته روشن را درک کنند؟
به گزارش وبلاگ گل یخ، رضا نصری کارشناس حقوق بین الملل در روزنامه ایران نوشت:این نواقص نیز طبیعتاً بر تمام توافق های بین المللی - از معاهدات چندجانبه سرنوشت ساز بشر (مانند منشور سازمان ملل) گرفته، تا پیمان های تجاری و امنیتی و زیست محیطی، تا معاهدات دوجانبه میان دو دولت کوچک - سایه افکنده است. طبیعتاً، برجام نیز از این قاعده مستثنی نیست.
نظام بین المللی دارای یک سری نواقص ساختاری جدی است که دست کم 70 سال است پژوهشگران و حقوقدانان و متخصصین علوم سیاسی و روابط بین المللی در مورد آن می گویند و می نویسند.
اما در سال های اخیر، در فضای سیاسی و رسانه ای کشور ظلمی بر برجام روا شده که به ندرت در سایر کشورها بر معاهدات و توافق های بین المللی دیگر روا داشته اند؛ و آن هم اینکه منتقدان دولت روحانی تمامی نواقص ساختاری نظام بین المللی را (که 70 سال است مورد انتقاد دولت ها و محافل علمی است) غیرمنصفانه به برجام نسبت داده اند و بابت تک تک آنها مذاکره کنندگان و دستگاه دیپلماسی و رئیس جمهوری را سرزنش کرده اند!
متأسفانه باید اعتراف کرد که آنها تا حدود زیادی هم در تخریب برجام و دولت و دستگاه دیپلماسی نزد افکارعمومی پیروز بوده اند، چرا که نواقص بین الملل مذکور عمدتاً در نظام داخلی - که به اشتباه توسط عموم مردم استناد و مبنای مقایسه قرار می گیرد - وجود ندارد و براحتی می توان - با تعریف نیمی از ماجرا و مبادرت به مقایسه های گمراه کننده - تمام نواقص ساختاری نظام بین الملل را به پای توافق هسته ای برجام نوشت!
به عنوان مثال، یکی از نواقص ساختاری نظام بین الملل این است که حقوق بین الملل - بر خلاف نظام های داخلی - بازوی اجرایی ندارد! یعنی، برخلاف آنچه در نظام حقوق داخلی مرسوم است، اگر یک دولت در معرض پیمان شکنی و رفتار غیرقانونی یک دولت دیگر قرار گرفت نمی تواند - مانند آنچه ممکن است خوانندهٔ این مطلب با شریک خود یا اوباش محل انجام دهد - به کلانتری نزدیک خانه مراجعه کند و به همراه مأمور و پاسبان زنگ درِ خانهٔ دولت عهدشکن را بزند تا حق اش را بگیرد! به بیان دیگر، در نظام بین المللی پلیس و ضابط قضایی نداریم! ایضاً، به همین دلیل، نظام حقوق بین الملل از هیچ مرجع قضایی یا دادگاهی که بتواند احکام خود را پس از اخذ شکایت و صدور حکم به اجرا بگذارد برخوردار نیست. یعنی حتی اگر دیوان دادگستری بین المللی (دادگاه لاهه) صلاحیت پیدا کند و حکمی را به نفع یک کشور صادر کند، کشور خسارت دیده نمی تواند به کمک اهرم های اجرایی آن حکم را به اجرا بگذارد. اما دست کم 5 سال است از تریبون های رسمی ایران، میکروفن های مجلس شورای اسلامی، رسانه ملی و رسانه های منتقد دولت این جمله را می شنویم که برجام ضمانت اجرایی ندارد و تقصیر آن را گردن کسانی می اندازیم که این پیمان را مذاکره کرده اند!
به عبارت دیگر،جریانی که در داخل کشور سال ها خود را نماد استکبارستیزی و مبارزه بانظام سلطه معرفی کرده است، 5 سالی است نقدها وارد به نظام بین المللی و نظام سلطه را کنار گذاشته و عملاً - با سانسور نواقص و بی عدالتی های مستتر در این ساختار- تمام کاستی های ناشی از آن را به پای توافقی نوشته که دولت جناح رقیب به امضا رسانده است!
اما مشکل در ایران از این تحریف ها و نقدها غیرمنصفانه فراتر می رود! یکی دیگر از مسائل این است که منتقدان دولت - با فضاسازی ها و استفاده از تفوق خود در حوزه اطلاع رسانی - این فرصت را هم به دولت نمی دهند تا برای افکارعمومی به وضوح تشریح کند چگونه تلاش کرده کاستی های ناشی از نواقص نظام بین المللی - از جمله فقدان ضمانت اجرایی در نظام بین المللی - را در توافق برجام جبران نماید!
سال هاست وزیر امور خارجه، سخنگویان دولت، دستگاه دیپلماسی و تحلیلگران در تریبون های محدود خود توضیح می دهند که ضمانت اجرایی مندرج در برجام همان قابلیت فوری و کامل ایران به بازگشت به توانایی های هسته ای است؛ و این ظرفیت را نیز دست کم در یک سال گذشته - با کاهش گام به گام تعهدات خود وفق متن برجام - به نمایش گذاشته اند. اما باز - با وجود اینکه آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در آخرین گزارشات خود از بازگشت سطح فعالیت های هسته ای ایران به سطح پیش از برجام خبر می دهد - باز هم کلام غالب در رسانه ملی و تریبون مجلس و بالطبع بخشی از افکارعمومی این است که دولت روحانی در ازای از دست دادن توان هسته ای هیچ دریافت نکرده است!
متأسفانه، مشکل آفرینی ها و خودزنی ها به این تحریف های رسانه ای و بازی های سیاسی ختم نمی شود؛ بلکه در عرصه عمل در صحنه بین المللی نیز تأثیر خاص خود را دارد! یکی از این مانع تراشی های زیان بار این است که منتقدین داخلی - با فضاسازی و ایجاد هزینه - این اجازه را هم به دولت و دست اندرکاران سیاست خارجی نمی دهند تا - مانند همتایان خود در سایر کشورها که با همین قبیل نواقص ساختاری روبرو هستند - با فراغ بال تلاش کنند کاستی های ناشی از آن را با ابتکار عمل، نرمش تاکتیکی، اهرم های خاص و ترفندهای دیپلماتیک به حداقل برسانند. یعنی اگر وزیر امور خارجه چین - به پشتوانه تمام دستگاه عریض و طویل کشورش - می تواند بر سر پیمان های تجاری و امنیتی و غیره با فراغ بال با وزیر امور خارجه امریکا رویارویی کند، وزیر امور خارجه ایران مجبور است به هزینه شخصی، تحت فشار سیاسی و تخطئه رسانه ای در داخل کشور و با وجود هزار و یک مانع غیرضروری با همتای امریکایی خود در صحنه بین المللی به زورآزمایی بپردازد!
این فضا، فضای انتقاد سازنده و هم افزایی نیست؛ و از آن برای نسل فعلی و آیندگان درس های درستی به یادگار نخواهد ماند. چه بسا، تداوم این فضا منجر به اتخاذ مسیری شود که جز انزوا و زیان ایران چیزی در پی نداشته باشد. حال اگر می خواهیم در دنیای پرخطر، پردسیسه، پرچالش و در حال گذار کنونی به سلامت سیر کنیم، لازم است در شیوه سیاست ورزی و تعامل با کارگزاران سیاست خارجی (چه در دولت روحانی و چه در دولت بعدی) تجدیدنظر کنیم. طبیعتاً، رسانه ملی، مجلس شورای اسلامی و ریاست آن در این راستا می توانند با وجود تمام نقدهای که به دولت وارد می دانند ولو با تأخیر پیش قدم باشد.
23302
منبع: خبرآنلاین